توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد .

یه آقای خوش تیپی هم اومد تو و گفت: ابراهیم آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم .

آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش .

همینجور که داشت کارشو می‌کرد رو به پیرزن کرد و گفت: چی میخای ننه ؟

پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو و گفت: همینو گوشت بده ننه .

قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد و گفت: پونصد تومن فقط آشغال گوشت میشه ننه بدم؟

پیرزن یه فکری کرد و گفت : بده ننه!

قصاب اشغال گوشت‌های اون جَوون رو می‌کَند می‌ذاشت برای پیره زن .

اون جَوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی می‌کرد گفت: اینارو واسه سگت می‌خوای مادر؟

پیرزن نگاهی به جَوون کرد گفت: سگ؟؟

جوون گفت : آره . سگ من این فیله‌ها رو هم با ناز می‌خوره . سگ شما چجوری اینا رو می‌خوره؟

پیرزن گفت: میخوره دیگه ننه . شیکم گشنه سنگم میخوره .

جَوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش میگن توله سگِ دوپا ننه . اینا رو برا بچه‌هام می‌خام آبگوشت

بار بذارم!

جَوونه رنگش عوض شد . یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو آشغال گوشتای پیرزن .

پیرزن بهش گفت: تو مگه ایناره بره سگت نگرفته بودی؟

جَوون گفت: چرا

پیرزن گفت ما غذای سگ نمخوریم ننه .

بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت.

واقعا تا این حد شکاف طبقاتی داریم!!

بعضی اوقات که این صحنه هارو می بینم به خودم میگم :

بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر                          بار دگر روزگار چون شکر آید

نتایج یک تحقیق جامع؛ منچستریونایتد بزرگ‌ترین باشگاه جزیره

داستان واقعی

پیرزن ,رو ,ننه ,یه ,فیله ,جَوون ,و گفت ,کرد و ,پیرزن گفت ,پونصد تومنی ,ننه قصاب

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گذرگاه فکر و ذکـر SeaTrade & Transport مطالب اینترنتی homecoffee1 چت|فرزانه چت|چت روم|چت روم فارسی شراره های موج زن موبایل انجمن تاریخ شهرستانهای تهران آگهی ساز roadkhanehmah